نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 208/81/6 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 208/81/6 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
تاریخ: 14/4/1383 شماره دادنامه: 150
کلاسه پرونده: 234/83
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: مستشار شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
موضوع شکایت و خواسته: نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 6/81/208 شعبه ششم
تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
مقدمه:
مستشار شعبه ششم تجدیدنظر در نامه تقدیمی اعلام داشتهاند، به هنگام صدور دادنامه
شماره 1118 مورخ 18/11/82 بشرح مضبوط در پرونده کلاسه ت 6/81/208 این شعبه بر اثر
غفلت اشتباهی رخ داده است ذیلاً توضیح داده میشود، 1- بشرح صورتجلسه مورخ 19/8/82
که وسیله مستشار شعبه در غیاب رئیس شعبه که در مرخصی استحقاقی بودهاند وقت نظارتی
پرونده تجدید گردیده النهایه برای جلوگیری از اطاله رسیدگی به دفتر دستور داده شد
که پرونده و سوابق موجود در شهرداری جهت ملاحظه شعبه مطالبه گردد و وقت نظارتی به
11/11/82 تجدید گردیده است. 2- دفتر طبق دستور صادره اقدام و اخطاریه مربوطه صادر
و در مورخ 1/9/82 به اداره کل حقوقی شهرداری تهران ابلاغ و لایحهای که اداره کل
حقوقی تسلیم نموده حکایت از آن دارد که سوابق مورد مطالبه این شعبه از طریق اداره
کل حقوقی شهرداری تهران از منطقه 20 مطالبه شده تا پس از وصول ارسال نمایند.
النهایه تا حلول وقت نظارتی تعیین شده در پرونده این سوابق به شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان عدالت اداری نرسیده و نتیجتاً رأی شعبه یا دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82
یعنی با فاصله یک هفته پس از انقضاء وقت نظارتی تعیین شده صادر میگردد. 3- به جای
اینکه عدم ارسال به موقع سوابق به دیوان قرینهای از جهت احراز صحت ادعای شاکی
محسوب گردد فیالواقع از آن برداشت غیر صحیحی گردیده و نتیجتاً رأی شعبه مبنی بر
تأیید دادنامه بدوی که به ضرر شاکی پرونده و رد شکایت او اصدار یافته بود صادر
گردیده است. در حالی که سوابق مورد مطابقه این شعبه حدوداً 5/3 ماه بعد از صدور رأی
این شعبه ارسال گردیده بنابراین اصلاً مورد مطالعه قرار نگرفته است. 4- همین تعجیل
در صدور رأی و عدم مطالعه پرونده و سوابق مربوط به شهرداری و عدم دقت و توجه کافی
به مندرجات نامه شماره 27347/21/520 مورخ 27/5/80 شهرداری منطقه 20 تهران خطاب به
دفترخانه اسناد رسمی شماره 494 تهران که در متن آن اشاره شده پلاک ثبتی 914 و 543/
123 که به صورت کارخانه سنگبری و فعال میباشد انتقال سند مالکیت ملک مذکور به نام
آقای احمد تیموریان بلامانع اعلام شده است که در صورت دقت کافی میتوانست قرینهای
بر آن محسوب گردد که شهرداری منطقه 20 تهران با علم و آگاهی بر اینکه در این ملک
سنگبری صورت میگیرد و فعال هم میباشد هیچگونه اعلام مخالفتی ننموده پس ادعایی
هم از بابت ایجاد مزاحمت وسیله مالک ملک و از جهت اشتغال به سنگبری نداشتهاند و
از تاریخی که رأی کمیسیون موضوع تبصره ذیل بند 20 ماده 55 قانون شهرداری صادر
گردیده یعنی 27/3/71 تا تاریخی که اقدام به تحریر نامه اشاره شده در فوق شده یعنی
سال 1380 حدوداً 9 سال و دو ماه سپری گردیده و در این مدت نسبتاً طولانی و قابل توجه
عملاً اقدام مؤثری به وسیله مسئولین شهرداری صورت نگرفته و رأی صادره به مرحله اجرا
و عمل در نیامده تماماً این شبهه را ایجاد مینماید که با توجه به محل استقرار
سنگبری و اینکه شاکی ادعا نمودهاند تعداد زیادی از سنگبریها در همین شهر و
اطراف محل کسب وی فعالیت داشته و ادامه به کار میدهند که تمدید جواز کسب برای
شاکی قطعاً با موافقت شهرداری صورت گرفته و این موضوع با توجه به ضوابط مقرر در
تبصره ذیل ماده 15 قانون نظام صنفی میباشد که میتواند دلیل بر آن باشد که
شهرداری چنانچه اعتقاد به موضوع مزاحمت سنگبری و ایجاد آلودگیهای مختلف از نظر
صوتی و ترافیکی و مغایر آن از بابت ادامه فعالیت سنگبری داشته هرگز با تمدید جواز
کسب شاکی و با صدور پروانه کسب که با شماره 165 مورخ 16/5/81 اتحادیه صنف دارندگان
کارگاههای سنگبری صورت گرفته است موافقت نمینمود یا در مهلت 15 روزه مقرر در
تبصره اشاره شده با
ذکر مزاحمتهای ناشی از ادامه فعالیت سنگبری از صدور پروانه کسب جلوگیری مینمود.
به هر تقدیر معتقدم که در صدور دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82 به وسیله این
شعبه تعجیل صورت گرفته و توجه کافی به ضوابط قانونی مقرر در ماده 15 قانون نظام
صنفی نگردیده خصوصاً اینکه عدم وصول پرونده مطالبه شده از شهرداری قرینهای بر عدم
حقانیت شاکی تلقی شده نتیجه اینکه دادنامه صادره از این شعبه به کیفیتی که فوقاً
توضیح داده شده مبنی بر اشتباه بوده لذا درخواست طرح در هیأت عمومی دیوان عدالت
اداری مطرح گردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجتالاسلام
والمسلمین دری نجفآبادی و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدیدنظر
تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور
رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
نظر به اینکه دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان در
پرونده کلاسه ت 6/81/208 مبنی بر تأیید دادنامه بدوی با عنایت به اسناد و مدارک و
سایر محتویات پرونده صادر شده است و در مدلول آن وقوع اشتباهی محرز نیست، بنابراین
موردی برای اعمال تبصرههای یک و 3 الحاقی به ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری
وجود ندارد.
تاریخ: 14/4/1383 شماره دادنامه: 150
کلاسه پرونده: 234/83
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: مستشار شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
موضوع شکایت و خواسته: نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 6/81/208 شعبه ششم
تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
مقدمه:
مستشار شعبه ششم تجدیدنظر در نامه تقدیمی اعلام داشتهاند، به هنگام صدور دادنامه
شماره 1118 مورخ 18/11/82 بشرح مضبوط در پرونده کلاسه ت 6/81/208 این شعبه بر اثر
غفلت اشتباهی رخ داده است ذیلاً توضیح داده میشود، 1- بشرح صورتجلسه مورخ 19/8/82
که وسیله مستشار شعبه در غیاب رئیس شعبه که در مرخصی استحقاقی بودهاند وقت نظارتی
پرونده تجدید گردیده النهایه برای جلوگیری از اطاله رسیدگی به دفتر دستور داده شد
که پرونده و سوابق موجود در شهرداری جهت ملاحظه شعبه مطالبه گردد و وقت نظارتی به
11/11/82 تجدید گردیده است. 2- دفتر طبق دستور صادره اقدام و اخطاریه مربوطه صادر
و در مورخ 1/9/82 به اداره کل حقوقی شهرداری تهران ابلاغ و لایحهای که اداره کل
حقوقی تسلیم نموده حکایت از آن دارد که سوابق مورد مطالبه این شعبه از طریق اداره
کل حقوقی شهرداری تهران از منطقه 20 مطالبه شده تا پس از وصول ارسال نمایند.
النهایه تا حلول وقت نظارتی تعیین شده در پرونده این سوابق به شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان عدالت اداری نرسیده و نتیجتاً رأی شعبه یا دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82
یعنی با فاصله یک هفته پس از انقضاء وقت نظارتی تعیین شده صادر میگردد. 3- به جای
اینکه عدم ارسال به موقع سوابق به دیوان قرینهای از جهت احراز صحت ادعای شاکی
محسوب گردد فیالواقع از آن برداشت غیر صحیحی گردیده و نتیجتاً رأی شعبه مبنی بر
تأیید دادنامه بدوی که به ضرر شاکی پرونده و رد شکایت او اصدار یافته بود صادر
گردیده است. در حالی که سوابق مورد مطابقه این شعبه حدوداً 5/3 ماه بعد از صدور رأی
این شعبه ارسال گردیده بنابراین اصلاً مورد مطالعه قرار نگرفته است. 4- همین تعجیل
در صدور رأی و عدم مطالعه پرونده و سوابق مربوط به شهرداری و عدم دقت و توجه کافی
به مندرجات نامه شماره 27347/21/520 مورخ 27/5/80 شهرداری منطقه 20 تهران خطاب به
دفترخانه اسناد رسمی شماره 494 تهران که در متن آن اشاره شده پلاک ثبتی 914 و 543/
123 که به صورت کارخانه سنگبری و فعال میباشد انتقال سند مالکیت ملک مذکور به نام
آقای احمد تیموریان بلامانع اعلام شده است که در صورت دقت کافی میتوانست قرینهای
بر آن محسوب گردد که شهرداری منطقه 20 تهران با علم و آگاهی بر اینکه در این ملک
سنگبری صورت میگیرد و فعال هم میباشد هیچگونه اعلام مخالفتی ننموده پس ادعایی
هم از بابت ایجاد مزاحمت وسیله مالک ملک و از جهت اشتغال به سنگبری نداشتهاند و
از تاریخی که رأی کمیسیون موضوع تبصره ذیل بند 20 ماده 55 قانون شهرداری صادر
گردیده یعنی 27/3/71 تا تاریخی که اقدام به تحریر نامه اشاره شده در فوق شده یعنی
سال 1380 حدوداً 9 سال و دو ماه سپری گردیده و در این مدت نسبتاً طولانی و قابل توجه
عملاً اقدام مؤثری به وسیله مسئولین شهرداری صورت نگرفته و رأی صادره به مرحله اجرا
و عمل در نیامده تماماً این شبهه را ایجاد مینماید که با توجه به محل استقرار
سنگبری و اینکه شاکی ادعا نمودهاند تعداد زیادی از سنگبریها در همین شهر و
اطراف محل کسب وی فعالیت داشته و ادامه به کار میدهند که تمدید جواز کسب برای
شاکی قطعاً با موافقت شهرداری صورت گرفته و این موضوع با توجه به ضوابط مقرر در
تبصره ذیل ماده 15 قانون نظام صنفی میباشد که میتواند دلیل بر آن باشد که
شهرداری چنانچه اعتقاد به موضوع مزاحمت سنگبری و ایجاد آلودگیهای مختلف از نظر
صوتی و ترافیکی و مغایر آن از بابت ادامه فعالیت سنگبری داشته هرگز با تمدید جواز
کسب شاکی و با صدور پروانه کسب که با شماره 165 مورخ 16/5/81 اتحادیه صنف دارندگان
کارگاههای سنگبری صورت گرفته است موافقت نمینمود یا در مهلت 15 روزه مقرر در
تبصره اشاره شده با
ذکر مزاحمتهای ناشی از ادامه فعالیت سنگبری از صدور پروانه کسب جلوگیری مینمود.
به هر تقدیر معتقدم که در صدور دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82 به وسیله این
شعبه تعجیل صورت گرفته و توجه کافی به ضوابط قانونی مقرر در ماده 15 قانون نظام
صنفی نگردیده خصوصاً اینکه عدم وصول پرونده مطالبه شده از شهرداری قرینهای بر عدم
حقانیت شاکی تلقی شده نتیجه اینکه دادنامه صادره از این شعبه به کیفیتی که فوقاً
توضیح داده شده مبنی بر اشتباه بوده لذا درخواست طرح در هیأت عمومی دیوان عدالت
اداری مطرح گردد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجتالاسلام
والمسلمین دری نجفآبادی و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب تجدیدنظر
تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور
رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
نظر به اینکه دادنامه شماره 1118 مورخ 18/11/82 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان در
پرونده کلاسه ت 6/81/208 مبنی بر تأیید دادنامه بدوی با عنایت به اسناد و مدارک و
سایر محتویات پرونده صادر شده است و در مدلول آن وقوع اشتباهی محرز نیست، بنابراین
موردی برای اعمال تبصرههای یک و 3 الحاقی به ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری
وجود ندارد.