نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 32/83/6 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
نقض
رأی صادره در پرونده کلاسه ت 32/83/6 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
تاریخ: 6/10/1383 شماره دادنامه: 505
کلاسه پرونده: 83/623
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: رئیس و مستشار شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
موضوع شکایت و خواسته: نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 6/83/32 شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان عدالت اداری.
مقدمه:
رئیس و مستشار شعبه ششم تجدیدنظر در نامه تقدیمی اعلام داشتهاند، در صدور دادنامه
شماره 825 مورخ 20/7/83 صادره از این شعبه سهواً اشتباهی صورت گرفته است و
علیالقاعده میبایست این شعبه با نقض دادنامه بدوی در ماهیت امر رسیدگی مینمود
به این توضیح 1- خواسته اولیه شاکی که با کلاسه 82/1944 در شعبه شانزدهم بدوی مطرح
و منتهی بصدور دادنامه 1946 مورخ 10/10/82 و اعلام ورود شکایت گردیده عبارت از این
است «لغو حکم بازخریدی» و بدیهی است با اعلام ورود شکایت از سوی دیوان موضوع
مختومه گردیده و فیالواقع حتی قبل از صدور رأی وسیله دیوان حکم بازخریدی مشارالیه
لغو اشتغال مجدد یافتهاند. 2- نامبرده چون خواهان صدور حکم بازنشستگی خود بوده در
نوبت دوم اقدام به تسلیم دادخواست دیگری نموده که با کلاسه 82/3304 در شعبه دهم
بدوی ارجاع و مورد رسیدگی قرار گرفته و منتهی بصدور دادنامه 2843 مورخ 14/12/82
گردیده و به موجب دادنامه اخیرالذکر چون شکایت شاکی مشمول اعتبار امر مختومه تلقی
گردیده قرار رد شکایت صادر شده و آقای سبزمراد موسوی دهسوردی از این دادنامه اخیر
تجدیدنظر خواهی نمودهاند که در شعبه ششم تجدیدنظر مطرح و منتهی بصدور دادنامه 825
مورخ 20
/7/83 و در جهت تأیید دادنامه 2843 مورخ 14/12/82 شعبه محترم دهم بدوی گردیده در
حالی که اکنون که مجدداً موضوع بررسی میشود متوجه گردیدیم هر چند موضوع لغو حکم
بازخریدی و درخواست ابطال آن حکم بازخریدی در حقیقت امر مختومهای تلقی میشود ولی
شاکی در کنار این خواسته مطلب دیگری هم تقاضا نموده و آن موضوع (صدور حکم
بازنشستگی) میباشد و لااقل خواسته دوم وی صرفنظر از اینکه آیا اصولاً حق دارد که
در شرایط فعلی بازنشسته شود یا اصلاً شرایط قانونی برای بازنشستگی را ندارند. موضوع
جدیدی بوده و در محدوده تعریف امر مختومه قرار نمیگرفته و میبایست مثبت یا منفی
مورد اظهارنظر قرار میگرفت و یا به سخن دیگر حقیر در نظر قضائی خود که به صورت
پیشنویس دادنامه شماره 825 مورخ 20/7/83 تنظیم گردیده حداقل نسبت به قسمتی از
خواسته و موضوع شکایت شاکی یعنی (درخواست بازنشستگی خود) بیتوجه شده و نتیجتاً
دادنامه صادره از این شعبه که نهایتاً اعضاء این شعبه اعتبار قانونی یافته مبتنی بر
اشتباه است و بنا به مراتب تقاضای طرح موضوع در هیأت عمومی را دارد. هیأت عمومی
دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب
تجدیدنظر ت
شکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور
رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
خواسته شاکی بشرح پرونده کلاسه 82/1944 شعبه شانزدهم بدوی دیوان منحصراً لغو حکم
بازخرید خدمت وی بوده که منتهی بصدور دادنامه مبنی بر ورود شکایت گردیده در حالی
که خواسته شاکی بشرح پرونده کلاسه 82/3304 شعبه دهم بدوی دیوان علاوه بر تقاضای
لغو حکم بازخرید خدمت الزام بصدور حکم بازنشستگی نیز بوده که در این زمینه نفیاً یا
اثباتاً حکمی صادر نشده و صدور دادنامه شماره 2843 مورخ 14/12/82 مشعر بر رد شکایت
به دلیل اعتبار امر مختوم به جهات فوقلذکر وجاهت قانونی نداشته و با این کیفیت به
جهت عدم تعیین تکلیف تقاضای بازنشستگی شاکی، دادنامه شماره 825 مورخ 20/7/83 شعبه
ششم تجدیدنظر دیوان که در تأیید دادنامه شعبه دهم بدوی صادر شده مبتنی بر اشتباه
بوده است بنابراین با احراز وقوع اشتباه در دادنامه صادره از شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان دادنامه مذکور مستنداً به تبصرههای یک و 3 الحاقی به ماده 18 قانون دیوان
عدالت اداری نقض میشود و رسیدگی مجدد و صدور رأی مقتضی نسبت به خواسته شاکی در
زمینه صدور حکم بازنشستگی به شعبه هفتم تجدیدنظر دیوان محول میگردد.
رأی صادره در پرونده کلاسه ت 32/83/6 شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
تاریخ: 6/10/1383 شماره دادنامه: 505
کلاسه پرونده: 83/623
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
شاکی: رئیس و مستشار شعبه ششم تجدیدنظر دیوان عدالت اداری
موضوع شکایت و خواسته: نقض رأی صادره در پرونده کلاسه ت 6/83/32 شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان عدالت اداری.
مقدمه:
رئیس و مستشار شعبه ششم تجدیدنظر در نامه تقدیمی اعلام داشتهاند، در صدور دادنامه
شماره 825 مورخ 20/7/83 صادره از این شعبه سهواً اشتباهی صورت گرفته است و
علیالقاعده میبایست این شعبه با نقض دادنامه بدوی در ماهیت امر رسیدگی مینمود
به این توضیح 1- خواسته اولیه شاکی که با کلاسه 82/1944 در شعبه شانزدهم بدوی مطرح
و منتهی بصدور دادنامه 1946 مورخ 10/10/82 و اعلام ورود شکایت گردیده عبارت از این
است «لغو حکم بازخریدی» و بدیهی است با اعلام ورود شکایت از سوی دیوان موضوع
مختومه گردیده و فیالواقع حتی قبل از صدور رأی وسیله دیوان حکم بازخریدی مشارالیه
لغو اشتغال مجدد یافتهاند. 2- نامبرده چون خواهان صدور حکم بازنشستگی خود بوده در
نوبت دوم اقدام به تسلیم دادخواست دیگری نموده که با کلاسه 82/3304 در شعبه دهم
بدوی ارجاع و مورد رسیدگی قرار گرفته و منتهی بصدور دادنامه 2843 مورخ 14/12/82
گردیده و به موجب دادنامه اخیرالذکر چون شکایت شاکی مشمول اعتبار امر مختومه تلقی
گردیده قرار رد شکایت صادر شده و آقای سبزمراد موسوی دهسوردی از این دادنامه اخیر
تجدیدنظر خواهی نمودهاند که در شعبه ششم تجدیدنظر مطرح و منتهی بصدور دادنامه 825
مورخ 20
/7/83 و در جهت تأیید دادنامه 2843 مورخ 14/12/82 شعبه محترم دهم بدوی گردیده در
حالی که اکنون که مجدداً موضوع بررسی میشود متوجه گردیدیم هر چند موضوع لغو حکم
بازخریدی و درخواست ابطال آن حکم بازخریدی در حقیقت امر مختومهای تلقی میشود ولی
شاکی در کنار این خواسته مطلب دیگری هم تقاضا نموده و آن موضوع (صدور حکم
بازنشستگی) میباشد و لااقل خواسته دوم وی صرفنظر از اینکه آیا اصولاً حق دارد که
در شرایط فعلی بازنشسته شود یا اصلاً شرایط قانونی برای بازنشستگی را ندارند. موضوع
جدیدی بوده و در محدوده تعریف امر مختومه قرار نمیگرفته و میبایست مثبت یا منفی
مورد اظهارنظر قرار میگرفت و یا به سخن دیگر حقیر در نظر قضائی خود که به صورت
پیشنویس دادنامه شماره 825 مورخ 20/7/83 تنظیم گردیده حداقل نسبت به قسمتی از
خواسته و موضوع شکایت شاکی یعنی (درخواست بازنشستگی خود) بیتوجه شده و نتیجتاً
دادنامه صادره از این شعبه که نهایتاً اعضاء این شعبه اعتبار قانونی یافته مبتنی بر
اشتباه است و بنا به مراتب تقاضای طرح موضوع در هیأت عمومی را دارد. هیأت عمومی
دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق و با حضور رؤسای شعب بدوی و رؤسا و مستشاران شعب
تجدیدنظر ت
شکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور
رأی مینماید.
رأی هیأت عمومی
خواسته شاکی بشرح پرونده کلاسه 82/1944 شعبه شانزدهم بدوی دیوان منحصراً لغو حکم
بازخرید خدمت وی بوده که منتهی بصدور دادنامه مبنی بر ورود شکایت گردیده در حالی
که خواسته شاکی بشرح پرونده کلاسه 82/3304 شعبه دهم بدوی دیوان علاوه بر تقاضای
لغو حکم بازخرید خدمت الزام بصدور حکم بازنشستگی نیز بوده که در این زمینه نفیاً یا
اثباتاً حکمی صادر نشده و صدور دادنامه شماره 2843 مورخ 14/12/82 مشعر بر رد شکایت
به دلیل اعتبار امر مختوم به جهات فوقلذکر وجاهت قانونی نداشته و با این کیفیت به
جهت عدم تعیین تکلیف تقاضای بازنشستگی شاکی، دادنامه شماره 825 مورخ 20/7/83 شعبه
ششم تجدیدنظر دیوان که در تأیید دادنامه شعبه دهم بدوی صادر شده مبتنی بر اشتباه
بوده است بنابراین با احراز وقوع اشتباه در دادنامه صادره از شعبه ششم تجدیدنظر
دیوان دادنامه مذکور مستنداً به تبصرههای یک و 3 الحاقی به ماده 18 قانون دیوان
عدالت اداری نقض میشود و رسیدگی مجدد و صدور رأی مقتضی نسبت به خواسته شاکی در
زمینه صدور حکم بازنشستگی به شعبه هفتم تجدیدنظر دیوان محول میگردد.