ابطال بند شماره 485 مندرج در صفحه 235 کتاب مجموعه بخشنامه‎های ثبتی منتشره در سال 1379

1404/9/11 14:26

ابطال بند شماره 485 مندرج در صفحه 235 کتاب مجموعه بخشنامه‎های ثبتی منتشره در سال 1379



تاریخ: 20/3/
86 ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎
شماره دادنامه
:179 ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎
کلاسه پرونده: 82/132
مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری.
شاکی: آقای منوچهر شایگان.
موضوع شکایت و خواسته: ابطال بند شماره 485 مندرج در صفحه 235 کتاب مجموعه
بخشنامه‎های ثبتی ‎‎‎ منتشره در سال 1379.
مقدمه: شاکی به شرح دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، در صفحه 235 کتاب مجموعه
بخشنامه‎های ثبتی منتشره در سال 1379 در خصوص اعتبار وکالتنامه‎های هر چند مدت دار
یا بلاعزل صغار تا سن رشد و عدم اعتبار این نوع اسناد بعد از سن رشد، بخشنامه‎ای
صادر شده که عین جوابیه شماره 71906 مورخ 18/6/1375 اداره حقوقی قوه قضائیه
می‎باشد. این بخشنامه به دلایل زیر مخالف قانون صدور یافته و تقاضای ابطال آن
می‎شود. 1- با توجه به ماده 223 قانون مدنی تا زمانی که فساد معامله (عقد وکالت)
به وصف فوق ثابت نشود و صراحت قانونی در فساد نباشد، نمی‎توان بی اعتباری سند و
عقد وکالت را اعلام نمود. 2- مطابق ماده 219 قانون مدنی لازم‎الاتباع بودن عقد
برای متعاملین و قائم مقام آنها تصریح شده و بی اثر شدن عقود را منوط به اقاله یا
فسخ نموده و نیز بطلان وکالت در ماده 682 قانون مدنی از محجوریت موکل است و لاغیر.
در صورتی که نظریه فوق‎الذکر ناشی از سه عنوان حقوقی، اقاله، فسخ و بطلان نیست. 3-
در خصوص مرتفع شدن وکالت ماده 678 قانون مدنی به شرح زیر تصریح داشته و احصاء شده
است «وکالت به طریق ذیل مرتفع می‎شود. 1- به عزل موکل 2- به استعفای وکیل به موت
یا جنون وکیل یا موکل» ملاحظه می‎شود حتی جنون موکل دلیل بر مرتفع شدن وکالت دارد.
آیا قانونگذار نمی‎توانست رشد موکل را دلیل بر مرتفع شدن وکالت در قانون تصریح
نماید. بنابراین عدم این قید خود دلالت بر مخالفت بخشنامه با قانون است. 4-
همانطوری که عقد بیعی که ولی از طرف فرزند صغیر خود تنظیم می‎نماید بعد از رشد
صغیر به علت رشد بی‎اعتبار نمی‎شود، همانطوری که عقد بیعی که با وکالت اعطایی از
طرف ولی صغیر به ثالث تنظیم می‎شود بعد از رشد صغیر عقد بیع باطل یا فاسد یا اقاله
یا فسخ تلقی نمی‎شود، آن نوع وکالت نیز مرتفع و منتفی نمی‎گردد،
مگر به موارد تصریح شده در قانون. بنابه مراتب فوق ابطال بخشنامه مورد شکایت را
تقاضا دارد. 1- مستشار اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضایئه در پاسخ به شکایت
مذکور طی نامه شماره 2065/2307/7 مورخ 11/4/1382 اعلام داشته‎اند، مطابق ماده 1193
قانون مدنی که مقرر داشته (همین که طفل کبیر و رشید شد از تحت ولایت خارج می‎شود
و...) و نیز ماده 662 از همان قانون که مقرر داشته (وکالت باید در امری داده شود
که خود موکل بتواند آن را به جا آورد و...) ولایت ولی و اختیارات ناشی از آن تا
زمانی است که طفل کبیر و رشید نشده باشد و هرگاه به اعتبار و لایت سابق برای بعد
از زمانی که طفل کبیر و رشید شده معاملاتی او انجام دهد، بر این معاملات اثری بار
نیست. بنابراین وقتی نقش ولی و صحت اعمال او به نمایندگی قانونی از باب و لایت،
صرفاً تا زمانی باشد که طفل کبیر و رشید نشده باشد به طریق اولی نقش وکیل منتخب ولی
برای صغیر نیز تا همان زمان است و بعد از آن مثل زایل شدن ولایت، وکالت هم منتفی
می‎گردد. 2- مدیرکل دفتر حقوقی و امور بین‎الملل سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در
پاسخ به شکایت مذکور طی نامه مشاره 3523/11 مورخ 18/6/1382 اعلام داشته‎اند،
انعکاس عین جوابیه اداره حقوقی قوه قضائیه به استعلام دادیار دادسرای انتظامی قضات
به منزله صدور بخشنامه از ناحیه سازمان ثبت نمی‎باشد و هیچگونه بخشنامه‎ای در این
خصوص از ناحیه سازمان ثبت صادر نگردیده است. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در
تاریخ فوق با حضور رؤسا و مستشاران و دادرسان علی‎البدل شعب دیـوان تشکیل و پس از
بحث و بررسی و انجام مشـاوره بـا اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی
می‎نماید.
رأی هیأت عمومی
طبق اصل 170 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و بند یک ماده 19 قانون دیوان عدالت
اداری تصویب‎نامه‎ها و آیین‎نامه‎ها و سایر نظامات دولتی از جهات مقرر در قانون
قابل اعتراض و رسیدگی در هیأت عمومی دیوان است، نظر به اینکه مندرجات لایحه جوابیه
دفتر حقوقی سازمان ثبت اسناد و املاک کشـور مبنی براینکه کد شماره 485 مجموع
بخشنامه‎های ثبتی که مورد اعتراض قرار گرفته در واقع درج نظریه مشورتـی اداره کل
حقوقی و تـدوین قوانین قـوه قضائیه است و فـی‎نفسه متضمن وضع قاعده آمره الزام
آوری نیست، بنابراین مورد از مصادیق مقررات دولتی مورد نظر مقنن محسوب نمی‎شود و
موردی برای رسیدگی و اتخاذ تصمیم در زمینه اعتراض نسبت به آن وجود ندارد.

‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎
هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎
معاون قضائی دیوان عدالت اداری
‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎ ‎‎‎
مقدسی‎فرد

‎‎‎


نویسنده: علیرضا مقیمی دسته بندی: قوانین کیفری تاریخ ثبت: 14:26 1404/9/11 170 نفر بازدید